فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Knock Down

American: ˈnɑːkˈdaʊn British: nɒkdaʊn

معنی‌ها

phrasal verb

با ضربه به زمین زدن

phrasal verb

حراج کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
phrasal verb

قطعه قطعه کردن

phrasal verb

به دست آوردن، کسب کردن

phrasal verb

پایین آوردن، کاهش دادن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد knock down

  1. phrasal verb hit or knock (something), intentionally or accidentally (so that it falls)
  1. phrasal verb demolish
  1. phrasal verb at an auction, to declare (something) sold with a blow from the gavel
  1. phrasal verb reduce the price of
  1. phrasal verb drink fast
  1. phrasal verb disassemble for shipment

ارجاع به لغت knock down

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «knock down» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knock down

لغات نزدیک knock down

پیشنهاد بهبود معانی